The Hunger Games Catching Fire :: .: از همین خاک :.

.: از همین خاک :.

k h a k . b l o g . i r
دوشنبه, ۲ دی ۱۳۹۲، ۰۳:۳۰ ق.ظ

The Hunger Games Catching Fire

[دسته بندی: درباره ی تولیدات فرهنگی]




The Hunger Games Catching Fire بالأخره در 22 نوامبر 2013  اکران شد(دنباله ی دوم فیلمِ The Hunger Games سالِ 2012). بایستی اعتراف کرد که چندان راضی کننده نبود، هر چند یک امتیاز (از مجموعِ ده امتیاز) از اثرِ قبلی اش بیش تر داشت و تبلیغاتِ گسترده و بودجه ی 130 میلیون دلاری و فروشِ 371 میلیون دلاریِ گیشه به یک موفقیت برای سازنده گان ش تبدیل ش کرد(جوری که پرفروش ترین فیلم 2013 تا کنون شده و در صدرِ جدول فروش گیشه و فروش هفته ی اول اکران قرار گرفته است). و  البت این دو تای آخری را هم مدیونِ همتایِ قبلی اش بود و این که کارگردانِ معروف و محبوبِ هالی وود، فرانسیس لارنس را گذاشته بودند پای کار؛ با این حال از نظرِ داستان چیزِ چندان تازه ای نسبت به ساخته ی قبلی اش نداشت. گزینه هایی که اضاف آمده بود پرواریِ فنی و لعاب بود(که من از این به لطفِ نسخه ی پرده ای محروم بودم) و تکه ی خوبی بودن  از یک چهارگانه. والّا شالوده ی کار را همان اولی(تولید 2012) ساخته بود. پس فیلم را اگر بخواهیم به صورتِ مستقل در نظر بگیریم ناامید کننده است، خاصه با انتظاری که از کارگردان ش می رفت. اگر کسی یک را ندیده باشد و فقط بنا بر تعریفِ دوستان هوسِ دیدنِ قسمتِ دوی ش را کرده باشد، به تر است بی خیالِ قضیه شود؛ به بهایِ بلیط ش نمی ارزد. که همان طور که گفتم وابسته گیِ زیادی به دیدنِ یک ش دارد. ظالمانه تر این که وابسته گیِ زیادی به سه و چهارش نیز دارد؛ سه و چهاری که هنوز نیامده و وعده اش به 2014 و 2015 است.  و خب این بزرگ ترین ضعفِ کار است. همه ی چندگانه های موفق سینمایی را که نگاه کنی، از استقلال در هر قسمت برخوردارند. درست است که دیدنِ کاملِ مجموعه به فهمِ به ترِ هر قسمت کمک می کند، اما مجزا دیدن آن ها نیز بی لطف نیست. مثلِ هر کدام از قسمت های "هری پاتر" یا "بورن" یا "استار ترک". و خب وقتی قسمت های مجموعه ای چنین استقلالی نداشته باشند، یک سال زمانِ زیادی است برای تحملِ تعلیق شان.

بازی ها فرقِ چندانی نکرده اند. شخصیت ها روی چندان جدیدی از عمل کردشان را نمایش نمی دهند(جز خیاطِ کتنیس شاید). و در ضمنِ شگفتیِ پایانِ قسمتِ دوم هم چندان قانع کننده نیست. مخاطب را نمی دانم، اما من یکی که به شخصه دوست ندارم کسی را که دو ساعتِ کامل لعن کرده ام، در  پایانِ ماجرا خودی بدانم و دوست ش بدارم(منظورم آن مردکِ خپلِ طراح ارشد بازی است). تک قطبیِ بودن رئیس جمهور اسنو هم دیگر خیلی لوث است و دِمُده شده. بحثِ کاپیتالیسم هم که باشد، یا حتی بحثِ دیکتاتوری، باز این گروهی اند در منفعتِ ظلم شریک، نه که تنها پیرمردی شیک پوش و کت شلواری که اختیارِ نوه ی خودش را هم ندارد. ضدقهرمان "ها"یی وجود ندارد، فقط یک ضدقهرمان داریم در مقابلِ جمعی قهرمان. این جوری زیرآبِ به قولِ خودشان انقلاب هم زده می شود. ... کتنیسی که قرار بود قهرمان باشد هم که انگار از همه مرددتر است. و داستان آمده این را نمادِ انقلاب ش جار زده، کسی که بیش از همه به فرارِ خودش فکر می کند و خلاصیِ آدم هایی که می شناسد. یعنی یک جورهایی بی موضع ترین آدمِ این انقلاب همانی است که مردم به الگوپذیری اش دارند دست به انقلاب می زنند. ... پس این دو کار را که سر و سامان نداده هیچ، پنبه های قسمت اول را هم زده. (که این یعنی نقدِ کاپیتالیسم بی نقدِ کاپیتالیسم!)

در کل به جز بعضِ نکته های ظریفِ داستانی -که دست مریزادی اش گیر نویسنده اش خانم سوزان کالینز می آید- و البته آن هم در طولِ چهارگانه قرارِ گشایش دارد، چیزِ جدیدی در این مجموعه به چشم نمی خورد و راضی کننده نبود. ... که اگر چشم و ابرویِ این اکترسِ جدید -جنیفر لارنس- نبود و آوازه ی کارگردن ش -فرانسیس لارنس- همین "راضی کننده نبود" هم برای ش زیاده می زد. همین.        



نوشته شده توسط سجاد پورخسروانی
ساخت وبلاگ در بلاگ بیان، رسانه متخصصان و اهل قلم
.: از همین خاک :.

از همین خاک می نویسم. همین.

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب

The Hunger Games Catching Fire

دوشنبه, ۲ دی ۱۳۹۲، ۰۳:۳۰ ق.ظ

[دسته بندی: درباره ی تولیدات فرهنگی]




The Hunger Games Catching Fire بالأخره در 22 نوامبر 2013  اکران شد(دنباله ی دوم فیلمِ The Hunger Games سالِ 2012). بایستی اعتراف کرد که چندان راضی کننده نبود، هر چند یک امتیاز (از مجموعِ ده امتیاز) از اثرِ قبلی اش بیش تر داشت و تبلیغاتِ گسترده و بودجه ی 130 میلیون دلاری و فروشِ 371 میلیون دلاریِ گیشه به یک موفقیت برای سازنده گان ش تبدیل ش کرد(جوری که پرفروش ترین فیلم 2013 تا کنون شده و در صدرِ جدول فروش گیشه و فروش هفته ی اول اکران قرار گرفته است). و  البت این دو تای آخری را هم مدیونِ همتایِ قبلی اش بود و این که کارگردانِ معروف و محبوبِ هالی وود، فرانسیس لارنس را گذاشته بودند پای کار؛ با این حال از نظرِ داستان چیزِ چندان تازه ای نسبت به ساخته ی قبلی اش نداشت. گزینه هایی که اضاف آمده بود پرواریِ فنی و لعاب بود(که من از این به لطفِ نسخه ی پرده ای محروم بودم) و تکه ی خوبی بودن  از یک چهارگانه. والّا شالوده ی کار را همان اولی(تولید 2012) ساخته بود. پس فیلم را اگر بخواهیم به صورتِ مستقل در نظر بگیریم ناامید کننده است، خاصه با انتظاری که از کارگردان ش می رفت. اگر کسی یک را ندیده باشد و فقط بنا بر تعریفِ دوستان هوسِ دیدنِ قسمتِ دوی ش را کرده باشد، به تر است بی خیالِ قضیه شود؛ به بهایِ بلیط ش نمی ارزد. که همان طور که گفتم وابسته گیِ زیادی به دیدنِ یک ش دارد. ظالمانه تر این که وابسته گیِ زیادی به سه و چهارش نیز دارد؛ سه و چهاری که هنوز نیامده و وعده اش به 2014 و 2015 است.  و خب این بزرگ ترین ضعفِ کار است. همه ی چندگانه های موفق سینمایی را که نگاه کنی، از استقلال در هر قسمت برخوردارند. درست است که دیدنِ کاملِ مجموعه به فهمِ به ترِ هر قسمت کمک می کند، اما مجزا دیدن آن ها نیز بی لطف نیست. مثلِ هر کدام از قسمت های "هری پاتر" یا "بورن" یا "استار ترک". و خب وقتی قسمت های مجموعه ای چنین استقلالی نداشته باشند، یک سال زمانِ زیادی است برای تحملِ تعلیق شان.

بازی ها فرقِ چندانی نکرده اند. شخصیت ها روی چندان جدیدی از عمل کردشان را نمایش نمی دهند(جز خیاطِ کتنیس شاید). و در ضمنِ شگفتیِ پایانِ قسمتِ دوم هم چندان قانع کننده نیست. مخاطب را نمی دانم، اما من یکی که به شخصه دوست ندارم کسی را که دو ساعتِ کامل لعن کرده ام، در  پایانِ ماجرا خودی بدانم و دوست ش بدارم(منظورم آن مردکِ خپلِ طراح ارشد بازی است). تک قطبیِ بودن رئیس جمهور اسنو هم دیگر خیلی لوث است و دِمُده شده. بحثِ کاپیتالیسم هم که باشد، یا حتی بحثِ دیکتاتوری، باز این گروهی اند در منفعتِ ظلم شریک، نه که تنها پیرمردی شیک پوش و کت شلواری که اختیارِ نوه ی خودش را هم ندارد. ضدقهرمان "ها"یی وجود ندارد، فقط یک ضدقهرمان داریم در مقابلِ جمعی قهرمان. این جوری زیرآبِ به قولِ خودشان انقلاب هم زده می شود. ... کتنیسی که قرار بود قهرمان باشد هم که انگار از همه مرددتر است. و داستان آمده این را نمادِ انقلاب ش جار زده، کسی که بیش از همه به فرارِ خودش فکر می کند و خلاصیِ آدم هایی که می شناسد. یعنی یک جورهایی بی موضع ترین آدمِ این انقلاب همانی است که مردم به الگوپذیری اش دارند دست به انقلاب می زنند. ... پس این دو کار را که سر و سامان نداده هیچ، پنبه های قسمت اول را هم زده. (که این یعنی نقدِ کاپیتالیسم بی نقدِ کاپیتالیسم!)

در کل به جز بعضِ نکته های ظریفِ داستانی -که دست مریزادی اش گیر نویسنده اش خانم سوزان کالینز می آید- و البته آن هم در طولِ چهارگانه قرارِ گشایش دارد، چیزِ جدیدی در این مجموعه به چشم نمی خورد و راضی کننده نبود. ... که اگر چشم و ابرویِ این اکترسِ جدید -جنیفر لارنس- نبود و آوازه ی کارگردن ش -فرانسیس لارنس- همین "راضی کننده نبود" هم برای ش زیاده می زد. همین.        

۹۲/۱۰/۰۲ موافقین ۰ مخالفین ۰
سجاد پورخسروانی

The Hunger Games Catching Fire

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی