سنت: واسطِ نسلی :: .: از همین خاک :.

.: از همین خاک :.

k h a k . b l o g . i r
يكشنبه, ۲۷ مهر ۱۳۹۳، ۱۰:۵۳ ب.ظ

سنت: واسطِ نسلی

[دسته بندی: مقاله]



- چه طور می شود که بعضی وقت ها، آدم زبانِ آدمِ دیگری که فقط چهل سال باهاش تفاوت سنی دارد را نمی فهمد؟ چه طور است که بعضِ وقت ها آدم با آدمی که به استنادِ تطبیقِ دی.ان.ای هم خون ش محسوب می شود، حرفِ مشترکی ندارد؟ چه طور است که آدم ها از هم بی گانه می شوند؟در نسبت با هم "بی ربط" می شوند؟  ... و یک روز هم که "دیگری" ای مسئله نبود، از "خود"شان بی گانه  و با خودشان "بی ربط" می شوند؟ -


مختصر مقاله ای که به گمان م نگاهی نو به "سنت" و چاره سازی های آن انداخته. حاصلِ چانه زدن های یک ماهه ی بنده و جنابِ محمد کشاورزیان. همین. 

دانلود نسخه ی پی دی اف "سنت: واسط نسلی"


نوشته شده توسط سجاد پورخسروانی
ساخت وبلاگ در بلاگ بیان، رسانه متخصصان و اهل قلم
.: از همین خاک :.

از همین خاک می نویسم. همین.

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب

سنت: واسطِ نسلی

يكشنبه, ۲۷ مهر ۱۳۹۳، ۱۰:۵۳ ب.ظ
[دسته بندی: مقاله]



- چه طور می شود که بعضی وقت ها، آدم زبانِ آدمِ دیگری که فقط چهل سال باهاش تفاوت سنی دارد را نمی فهمد؟ چه طور است که بعضِ وقت ها آدم با آدمی که به استنادِ تطبیقِ دی.ان.ای هم خون ش محسوب می شود، حرفِ مشترکی ندارد؟ چه طور است که آدم ها از هم بی گانه می شوند؟در نسبت با هم "بی ربط" می شوند؟  ... و یک روز هم که "دیگری" ای مسئله نبود، از "خود"شان بی گانه  و با خودشان "بی ربط" می شوند؟ -


مختصر مقاله ای که به گمان م نگاهی نو به "سنت" و چاره سازی های آن انداخته. حاصلِ چانه زدن های یک ماهه ی بنده و جنابِ محمد کشاورزیان. همین. 

۹۳/۰۷/۲۷ موافقین ۰ مخالفین ۰
سجاد پورخسروانی

سنت: واسطِ نسلی

نظرات  (۲)

۰۷ آذر ۹۳ ، ۱۲:۴۸ سجاد پورخسروانی
در کنار همه ی فواید "سنت" یک نکته را نباید نادیده گرفت و آن این که خیلِ وقت ها، "سنت"، صرفاً یک اداست؛ یک ادای کاربردی که در صورت نقضِ کاربرد نباید ابایی از عوض کردن ش داشت. مثل یک مجموعه مجله ی اشتراکی که گاهی فقط حکم یک جنس کلکسیونی را دارند. دوازده سال انتشار که نداشتن هر کدام شان فقط و فقط در کم عرضیِ کلکسیون است که فقدان می شود. والّا هم چین تحفه های دندان گیری هم برای خواندن نیستند. مثلاً یک زمانی خود من، کِرم جمع کردنِ مجله های "گل آقا" را پیدا کرده بودم. و یا همین اواخر که "همشهری داستان" کالکت می کردم.(هر چند دو مجله، مجله های خوبی ند؛ اما واقعاً نخواندنِ هر شماره اش مگر چه قدر به معرفتِ آدم لطمه می زند؟) 
این دست از سنت ها صرفاً به بودنِ آدم ها بُعد می دهد، همین. یک جور توتم ند برای اثباتِ بودن و به قراری بوده گی. و سؤال اصلی هم همین جاست: این بُعدی که با "سنت"ی به بودن مان اضافه می شود، چه قدر -واقعاً چه قدر؟- من ساز است؟ یا به تر است بگویم که این "من"ِ با آن "سنت" چه دارد که "من"ِ بی آن سنت ندارد؟ چه قدر این من در فقدانِ آن سنت بعید می شود؟     
۲۴ دی ۹۳ ، ۱۴:۰۴ سجاد پورخسروانی
به نظرم با این حساب می شود گفت که "سنت عاملِ انتقالِ فرهنگ است". 

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی