صدقِ وجود :: .: از همین خاک :.

.: از همین خاک :.

k h a k . b l o g . i r
سه شنبه, ۲۸ آبان ۱۳۹۲، ۰۶:۲۱ ب.ظ

صدقِ وجود

[دسته بندی: روزنگاره]




آن چه که مدت هاست به نامِ "حقوق" توی پاچه ی ما خلایقِ مدنی رفته، چیزی نیست مگر یک مشت کاغذِ احمقانه به عناوینی چون "مدرک" و "گواهی" و "سابقه" و "فرم حقوقی" و "سندِ ملکی" و "شناسنامه" و "حکم"  و "درخواست" و "دادخواست"و "تصفیه" و "قرارداد" و "کارت" و ... الخ؛ انبوهی کلمه ی احمقانه بر انبوهی کاغذ احمقانه، که اگر یک روز گم شدند، حقوقِ تو نیز گم می شود. اگر نیست شدند، وجودِ تو نیز نیست می شود. اگر جعلی قلمداد شدند، تو نیز جعلی قلمداد می شوی و انکار می شوی. مهم نیست که چند نفر گواهِ وجودِ آن حقوق بوده اند و شاهدِ حضورِ تو در آن عرصه؛ مهم نیست که چند نفر بوده باشند و تو را دیده باشند که باهاشان سرِ یک نیم کت نشسته ای و یک سال از عمرت را رد زده ای؛ مهم نیست که با چند نفر خندیده ای و گریسته ای و روزگار سپری کرده ای؛ مهم نیست که با چند نفر رفاقت کرده ای، به چند نفر عشق ورزیده ای، با چند تن به دشمنی گذرانده ای؛ مهم نیست چندبار پله های سردِ یک اداره یا دانش گاه یا مدرسه را بالا و پایین کرده باشی؛ مهم نیست روزی چند ساعت و چند بار مسیرِ خانه-اداره را گز کرده باشی؛ مهم نیست که بوده ای و که هستی ... مهم این است که آن یک لا کاغذِ احمقانه ی مهر و امضاء شده ی لعنتی حضورت را تصدیق کند. مهم نیست "وجود" از ریشه ی کدام حقیقت باشد و "مخلوق" را اعتبارِ وجود به کدام "معتبری" وابسته؛ صدقِ وجودِ آدمی، اعتبارِ نهادی است که به نامِ "ثبت احوال" بر تو رقعه می زند. صدقِ "داشته های"ِ آدمی اعتباری است که "ثبتِ اسناد" به ناف آدم می بندد. صدقِ "حضور"ِ آدمی، علمکی است که به تأییدِ او بر کاغذی ضرب می زنند.  صدقِ حضورِ آدمی چیزی است آفریده ی خودِ آدم. صدقِ حضورِ آدمی، قراردادی است که هیچ ربطی به "حق"های عالم ندارد و تنها گواهِ "حقوق"های مدنی است. جوری که به گمانِ علمایِ مدرکی "آن دنیایی شدن مان" هم "نامه"ای شده:"نامه ی عمل"!  انگار که خدا را هم دفتردستکی است به طولِ و دازایِ یکی از شعبه های همین وزارت کشورِ خودمان. هر چه به محضرش قرار باشد بگویند، گزارش نامه ای است و هر چه به حقیرمان بخواهد برساند لابد "بخش نامه"ای است و "دستورالعمل"ی.

صدقِ وجودِ آدمی ... بگذریم! ...  آدمی که نه بنده است و نه سرکش، نیازی به صدقِ جود ندارد، که چندی اکسیژنِ خدا را حرام خواهد کرد و بعدش هم -ثبتِ کاغذی شده باشد یا نباشد- یک دنگ قبر به نام ش زده اند از ازل که فقط و فقط به قامتِ او برازنده است و هیکلِ او را در برخواهد گرفت. همین.    



نوشته شده توسط سجاد پورخسروانی
ساخت وبلاگ در بلاگ بیان، رسانه متخصصان و اهل قلم
.: از همین خاک :.

از همین خاک می نویسم. همین.

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب

صدقِ وجود

سه شنبه, ۲۸ آبان ۱۳۹۲، ۰۶:۲۱ ب.ظ

[دسته بندی: روزنگاره]




آن چه که مدت هاست به نامِ "حقوق" توی پاچه ی ما خلایقِ مدنی رفته، چیزی نیست مگر یک مشت کاغذِ احمقانه به عناوینی چون "مدرک" و "گواهی" و "سابقه" و "فرم حقوقی" و "سندِ ملکی" و "شناسنامه" و "حکم"  و "درخواست" و "دادخواست"و "تصفیه" و "قرارداد" و "کارت" و ... الخ؛ انبوهی کلمه ی احمقانه بر انبوهی کاغذ احمقانه، که اگر یک روز گم شدند، حقوقِ تو نیز گم می شود. اگر نیست شدند، وجودِ تو نیز نیست می شود. اگر جعلی قلمداد شدند، تو نیز جعلی قلمداد می شوی و انکار می شوی. مهم نیست که چند نفر گواهِ وجودِ آن حقوق بوده اند و شاهدِ حضورِ تو در آن عرصه؛ مهم نیست که چند نفر بوده باشند و تو را دیده باشند که باهاشان سرِ یک نیم کت نشسته ای و یک سال از عمرت را رد زده ای؛ مهم نیست که با چند نفر خندیده ای و گریسته ای و روزگار سپری کرده ای؛ مهم نیست که با چند نفر رفاقت کرده ای، به چند نفر عشق ورزیده ای، با چند تن به دشمنی گذرانده ای؛ مهم نیست چندبار پله های سردِ یک اداره یا دانش گاه یا مدرسه را بالا و پایین کرده باشی؛ مهم نیست روزی چند ساعت و چند بار مسیرِ خانه-اداره را گز کرده باشی؛ مهم نیست که بوده ای و که هستی ... مهم این است که آن یک لا کاغذِ احمقانه ی مهر و امضاء شده ی لعنتی حضورت را تصدیق کند. مهم نیست "وجود" از ریشه ی کدام حقیقت باشد و "مخلوق" را اعتبارِ وجود به کدام "معتبری" وابسته؛ صدقِ وجودِ آدمی، اعتبارِ نهادی است که به نامِ "ثبت احوال" بر تو رقعه می زند. صدقِ "داشته های"ِ آدمی اعتباری است که "ثبتِ اسناد" به ناف آدم می بندد. صدقِ "حضور"ِ آدمی، علمکی است که به تأییدِ او بر کاغذی ضرب می زنند.  صدقِ حضورِ آدمی چیزی است آفریده ی خودِ آدم. صدقِ حضورِ آدمی، قراردادی است که هیچ ربطی به "حق"های عالم ندارد و تنها گواهِ "حقوق"های مدنی است. جوری که به گمانِ علمایِ مدرکی "آن دنیایی شدن مان" هم "نامه"ای شده:"نامه ی عمل"!  انگار که خدا را هم دفتردستکی است به طولِ و دازایِ یکی از شعبه های همین وزارت کشورِ خودمان. هر چه به محضرش قرار باشد بگویند، گزارش نامه ای است و هر چه به حقیرمان بخواهد برساند لابد "بخش نامه"ای است و "دستورالعمل"ی.

صدقِ وجودِ آدمی ... بگذریم! ...  آدمی که نه بنده است و نه سرکش، نیازی به صدقِ جود ندارد، که چندی اکسیژنِ خدا را حرام خواهد کرد و بعدش هم -ثبتِ کاغذی شده باشد یا نباشد- یک دنگ قبر به نام ش زده اند از ازل که فقط و فقط به قامتِ او برازنده است و هیکلِ او را در برخواهد گرفت. همین.    

۹۲/۰۸/۲۸ موافقین ۰ مخالفین ۰
سجاد پورخسروانی

صدقِ وجود

نظرات  (۱)

۲۸ آبان ۹۲ ، ۱۸:۳۱ از همین خاک
صدق وجودِ آدمی تحفه ای است که بعدِ چهارسال چرت زدن سرِ کلاس های یک دانش کده به نام مدرک به تو می دهند ... (و اغلب به هیچ نیارزد و به هیچ نیاید).
صدقِ وجودِ آدمی ودیعه ای است بعدِ 24 ماه سگ دویی توی پادگان های نظام و به هر افتضاحی مبتلا شدن و ماه ها از زنده گی عقب افتادن، به نامِ "کارت پایان خدمت" به تو عطا می شود ... . 

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی