شش دنگ دارِ تنهایی
[دسته بندی: روزنگاره]
آدمِ تنها، خودش را به چیزهایِ معمولِ زنده گی عادت می دهد و سرش را گرمِ جزئیاتِ بی اهمیتِ زنده گی می کند. چیزهایی مثلِ با دقت غذا خوردن و از یک جا غذا خوردن و به هر نخود و لپه ی غذا اهمیت دادن. چیزهایی مثلِ رنگِ لباس و خطِ اتویِ شلوار و وضعیتِ قرارگیریِ ساعت روی دست. مثلِ براقیِ شیشه ی وسطِ اتومبیل ش و اجازه ندادن به کسی برای نشستن روی کاناپه ی مخصوص ش ... آدمِ تنها تنهاست ... با هزارِ چیزِ دیگرِ عالم هم که خودش را گول بزند و سردیِ سرگرمی اش را داغ کند، باز هم سردِ حضور کسی است در زنده گی ... و شش دنگ دارِ جایی خالی میانِ قلب ش. همین.