دردا :: .: از همین خاک :.
.: از همین خاک :.

از همین خاک می نویسم. همین.

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «دردا» ثبت شده است



این هم از آن رسوم من در آوردی نامرسوم بود. عهد کرده بودم که چهل روز نروم حرم ش تا ترکِ بدخلقی نکرده ام. اما پای بند همین خودساخته ی خودخواسته هم نه ماندم. و هنوز همینی هستم که هستم. ... سر یک هفته عهد شکن شدم و نالایق پای در حرم ش گذاشتم. و بزرگ، نالایق را که بخواهد دست به سر کند، جوری دست به سر می کند و می راند که حتی دست به سر شده فرصت فهمیدن ش را هم نکند. بگذریم از کجیِ روزگار و آدم هایی که از همه ی کرامات انسانی جز جیب پر پول و بابای خرپول چیزی گیرشان نیامده و خب چه ناله؟ که "خدایا! آن ها را که عقل دادی و ایضاً شعور، چه ندادی؟ و آن ها را که این ها نه، خب شاید حق شان باشد که از این فقر کمی اسکناس مچاله شده جای ش داشته باشند". بالأخره هر کسی را صبح دولتی است و چند صباحی هم پاینده گی، و خب مگر هر کس را چند روز سواره گی می شود؟ به قدِ عمرش؟ باشد. حرفی نیست. از همه ی این ها می گذرم. به خیال م این که تنها اتاق م را از من می گیرند، اما درد آن که مجاوری شاه چراغ را به بی لیاقتی ام از من می گیرند؛ دیگر این که باقی اش چه شد بهانه است ... دردا.
سجاد پورخسروانی
۲۸ شهریور ۹۱ ، ۲۳:۵۶ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ اضافه