[دسته بندی: روزنگاره]
مشکل از من یا شما نیست. ما یک طرف عسل داریم، یک طرف خربزه ... یا نه -هم چین مثالِ خوبی نبود-، ما یک طرف شیر داریم، یک طرف مرغِ سرخ شده(هان، این شد!)؛ نه شیر اشکالی دارد، نه مرغِ سرخ شده، اما ترکیب شان مشکل ساز است: شیرمرغ؟ هیچ ذائقه ای توی عالم "شیرمرغ" را فهم نمی کند. بعضِ ترکیب ها بدند، شایدِ خودِ آن چیزها بدترکیب نباشند، اما ترکیب شان بد است. بعضِ آدم ها را هم با هم ترکیب نکنیم به تر است. مشکل از من یا شما نیست، بعضِ آدم ها به دردِ هم نمی خورند. بعضِ آدم ها کنارِ بعضِ آدم های دیگر، بدترکیب می شوند. غیرمطبوع می شوند، غیرقابل تحمل می شوند. مشکل از خودِ آدم ها نیست که دَمِ دقیقه می خواهیم یقه ی یکی شان را بچسبیم و قصرانِ درنیامدنِ ترکیب شان را با دیگری بر گردنِ او بگذریم. به بعضی آدم ها منهایِ بعضی دیگر آدم ها بیش تر خوش می گذرد. این که یک مسافرت در یک ترکیب، بد از آب درمی آید و یک مسافرتِ دیگر، در نبودِ آن ترکیب (یعنی جزئی اضافه به جمع، یا جمعی اضافه به جزء!) خوب، لزوماً به این معنا نیست که آن جزء "مشکل دار"ست یا آن "جمع". مسأله فقط و فقط سرِ ترکیبی است که جور در نمی آید.
... مشکل از ترکیبی است که می خواهد من و شما را کنارِ هم بگذارد. مشکل از حماقتِ دست گاهی است که می خواهد دو تا آدمِ بی ربط را به هم مربوط کند. مشکل از خوش نیتیِ آشنایانی است که می خواهد دو نفر را -فقط و فقط- به واسطه ی این که خویشی ای با هم دارند، هم کیش کند. نمی شود. همان طور که گفتم، بعضِ ترکیب ها هم چین جالب نیست. خب؟ پس بی خیال، هان؟ این قدر مته به خشخاشِ آموزه های "رحم"ی مان نگذاریم. همین.