The Next three Days :: .: از همین خاک :.
.: از همین خاک :.

از همین خاک می نویسم. همین.

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «The Next three Days» ثبت شده است


[دسته بندی: درباره ی تولیدات فرهنگی] 






این بیش از هر چیزی درباره ی زمانی است که قانون نمی تواند "عدالت" را فراهم بیاورد. این جوری است که خیلی از مجرم ها به دنیا می آیند. وقتی در شرایطی قرار گرفتی که قانون لَلَهِ تو نبود و هیچ وقت نیازهای تو را نتوانست برآورده کند، آن گاه بعضی ها تصمیم می گیرند که خودشان به نیازگشاییِ خود دست بزنند. این جور وقت ها که رفتارها خارج از دایره ی قانون می شوند مسئله ی "جرم" به وجود می آید. یعنی "جرم" چیزی است در نسبتِ با "قانون"، نه با "درست" یا "حق" یا حتی نیازهای ساده و واقعیِ آدم ها. این که در دایره ی قانون و مدنیت کی چه کاره است، حدِ مطیع بودن یا مجرم بودن را مشخص می کند. پس هر وقت که این قانون جایی کم آورد، جایی لنگ زد و نتوانست ردِّ درست ها را درست پی بگیرد عقده ی "جرم" بیرون می زند. البته قبول که همیشه این طور نیست، چون نیازها همیشه معقول نیست. اما به هر حال این کندیِ قانون است که نمی تواند به گشادیِ نیازها درآید و نه مشکلِ نیازها که پای بندِ قوانین نیستند.

... این ها به علاوه ی مخلطه ای1 از "مضمونِ دون کیشوت" و "تفاوتِ تعقلی دیدنِ دنیا با دلی دیدنِ دنیا". که گاهی اولی خرش به بروییِ دومی نیست و خیلی وقت ها این دومی است که لازمِ بودن ها می شود. این که همیشه مدارک و قواعد نیستند که باید لوازمِ تصمیم گیریِ یک آدم را در موردِ زنده گی اش تشکیل دهد؛ بل که گاهی یک مرد برای ادامه ی زنده گی، و به دست آوردنِ آن خوش بختی که خیال ش را می برد و آن سعادت که انتظارش را، بایستی فقط و فقط به قلب ش رجوع کند، که به چه چیز باور دارد. ...

... و در نهایت این که قوانین، قراردادند ... و قراردادها قابلِ تعویض. اما چیزی که قابلِ تعویض نیست در این میان زنده گی است؛ پس نبایستی تنها بستِ زنده گی را "التزامِ به قوانین" بسازند. همین.   

 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ

  1. به خودم اجازه داده ام و "خلط" را به بابِ "مفعله" برده ام، برحسبِ "مغلطه" که "غلط" را. حالا شما نمی خواهی بگو "غلط کرده ای".  
سجاد پورخسروانی
۰۵ ارديبهشت ۹۳ ، ۰۶:۲۸ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ اضافه