قحطِ جیگر :: .: از همین خاک :.
.: از همین خاک :.

از همین خاک می نویسم. همین.

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «قحطِ جیگر» ثبت شده است


[دسته بندی: روزنگاره]




تحت تأثیرِ فیلم هایی که دیده ایم یا کتاب هایی که خوانده ایم، تحتِ تأثیرِ همه ی داستان ها، همه ی مزخرفاتی که پدربزرگ ها قبلِ خواب برای مان تعریف می کردند، تحت تأثیرِ خالی بندی هایی که هر روز از راننده تاکسی ها می شنویم، تحتِ تأثیرِ پرورده های ذهنِ یک نفر که توی تمامِ عمر،  پا را از چهاردیواریِ امن ش آن طرف تر نگذاشته، تحت تأثیرِ همه ی داستان های دلاوریِ باباهایِ از تک و تا افتاده مان، تحتِ تأثیرِ لوطی گری های آن پیرمردِ زپرتی ای که کفِ فست فود را تی می کشید و با نگاهِ به ایستکِ لیموییِ ما، یادِ آب جوهای کاباره های زمان شاه را می کرد، تحتِ تأثیرِ پیرنگه بانی  که با شرحِ دقیقِ خط سینه ی زن های قبلِ انقلاب، قسم می خورد که هیچ وقت به آن ها نگاه نکرده و بعد اعتراض به این که چه قدر ما جوان ها الآن بدچشم شده ایم، تحت تأثیرِ همه ی دروغ ها، تحت تأثیرِ همه ی دروغ ها، تحت تأثیرِ همه ی دروغ ها، ما پیشِ خودمانِ یک جور انگاره ی "قهرمان" داریم. همه مان در نهادِ خودمان دنبالِ یک آدمِ جیگردار می گردیم که حاضر است برای حفظِ غرورش -و از آن مهم تر درست- هر کاری بکند. اما این پندارِ قهرمان اشتباه است. ما هیچ کدام مان قهرمان نیستیم. آن یک جفت چیزی هم که داریم، برای یک کارِ دیگر است. مهم نیست که چه قدر با شرایطِ مساعدِ این دور و بر فکر می کنیم که "شجاع"یم یا "هم نوع پرور" یا "معتقد". همین که پای ش بیفتد، همین که پیشِ جماعتی زنده گی کنی که راستِ این حرف ها برای شان پشمک هم نیست، آن وقت است که می توانی در موردِ اندازه ی آن "جیگر" زر بزنی.

در موردِ من این قضیه ی توی همین دو سه روز حل شد. به اضافه ی تمامِ شکست های زنده گی ام، انضمامِ همه ی نشدن ها و نتوانستن ها، ام روز "غرور"م را هم کنار گذاشتم. فهمیده ام که غرور ارزش نیست. که راست نیست و با راست کردن ش کارت راه نمی افتد. فهمیده ام که "ارزش" نیست و اگر هم هست، مالِ این دور و اطرافی که من زنده گی می کنم نیست؛ لابد مالِ یک خراب شده ای است توی همان کتاب هایی که اسم ش را ازشان یاد گرفتیم. همین.           

سجاد پورخسروانی
۲۶ ارديبهشت ۹۴ ، ۲۳:۰۹ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ اضافه