خویِ ضعیفه :: .: از همین خاک :.

.: از همین خاک :.

k h a k . b l o g . i r
سه شنبه, ۲۹ بهمن ۱۳۹۲، ۰۴:۵۱ ق.ظ

خویِ ضعیفه

[دسته بندی: روزنگاره]




پذیرفتنِ ضعف به کدام وجه انسان برمی گردد؟ خویِ طبیعی و حیوانیِ او یا وجهِ عاقله و انسانیِ او؟ که اگر خویِ طبیعی است، بگوییم به سانِ قوانینِ بقاء؛ و اگر خویِ عاقله ی اوا، ربط ش دهیم به "پذیرش واقعیت". ... اما آیا وجهِ سومی در انسان نیست؟ وجهِ لج بازی که با همه ی نشدن ها سرِ ناسازگاری داشته باشد؟ وجهی که به همه ی "نه"ها نهِ غرّایی بگوید؟ وجهی که "بود" ِ انسان را با "کم بود" ِ انسان برنتابد و مدام در پیِ چیزی باشد که خویِ طبیعی و عاقله ی او انکارش می کنند؟ خویِ آمال، خویِ خواهش ها و تمناها، خویِ خیال پردازی های ناممکن. خویی که وقتی انسان گفت نمی توانم یک کشیده ی بی مقدمه بخواباند توی گوش ش و بلند بگوید که "تو غلط می کنی که نمی توانی!". خویی که نمی خواهد بپذیرد این که انسان گاهی -یا شاید هم اغلب- تحتِ سلطه ی چیزهایی ورایِ اراده ی خودش قرار می گیرد، و هیچ گریزی از آن نیست؟ خویی که کندیِ گوش و کم رمقیِ چشم و ملولیِ قلب و رنجوریِ تن را نه به حسابِ جبر می گذارد و نه به حسابِ مسلمات؛ بل که رو می کند به آینه و انگشتِ نتوانستن ش را صاف می گیرد به سمتِ فردِ تویِ آینه و با چشمانِ متأسف تنها او را مقصر می شمارد وبس؟ ... خویی که ... کار دستِ انسان می دهد. خویی که خاک را برای انسان تنگ می کند. هان؟ یک هم چو خویی وجود ندارد؟ خویی که تن آسا نباشد و نگذارد اجاره نشینِ تن هم به چنین چیزی مبتلا باشد؟ ... خویی که به معجزه باور دارد. خویی که -شاید- بیش از هر خویِ دیگر به "خدا" اعتقاد دارد. و خویی که تنها تمنای ش از اوست. خویی که نبود را به بودِ دست و پا شکسته ترجیح می دهد؟ ... و خویی که هر چند مبارز است، اما گاهی "ناامید" می شود. ...

نمی دانم، ... از این خوی ها این روزها،  کم روی دیده ام که نمایان کند. فعلاً -علی القاعده- به همان خویِ ضعیفه بسنده می کنم! همین. 



نوشته شده توسط سجاد پورخسروانی
ساخت وبلاگ در بلاگ بیان، رسانه متخصصان و اهل قلم
.: از همین خاک :.

از همین خاک می نویسم. همین.

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب

خویِ ضعیفه

سه شنبه, ۲۹ بهمن ۱۳۹۲، ۰۴:۵۱ ق.ظ

[دسته بندی: روزنگاره]




پذیرفتنِ ضعف به کدام وجه انسان برمی گردد؟ خویِ طبیعی و حیوانیِ او یا وجهِ عاقله و انسانیِ او؟ که اگر خویِ طبیعی است، بگوییم به سانِ قوانینِ بقاء؛ و اگر خویِ عاقله ی اوا، ربط ش دهیم به "پذیرش واقعیت". ... اما آیا وجهِ سومی در انسان نیست؟ وجهِ لج بازی که با همه ی نشدن ها سرِ ناسازگاری داشته باشد؟ وجهی که به همه ی "نه"ها نهِ غرّایی بگوید؟ وجهی که "بود" ِ انسان را با "کم بود" ِ انسان برنتابد و مدام در پیِ چیزی باشد که خویِ طبیعی و عاقله ی او انکارش می کنند؟ خویِ آمال، خویِ خواهش ها و تمناها، خویِ خیال پردازی های ناممکن. خویی که وقتی انسان گفت نمی توانم یک کشیده ی بی مقدمه بخواباند توی گوش ش و بلند بگوید که "تو غلط می کنی که نمی توانی!". خویی که نمی خواهد بپذیرد این که انسان گاهی -یا شاید هم اغلب- تحتِ سلطه ی چیزهایی ورایِ اراده ی خودش قرار می گیرد، و هیچ گریزی از آن نیست؟ خویی که کندیِ گوش و کم رمقیِ چشم و ملولیِ قلب و رنجوریِ تن را نه به حسابِ جبر می گذارد و نه به حسابِ مسلمات؛ بل که رو می کند به آینه و انگشتِ نتوانستن ش را صاف می گیرد به سمتِ فردِ تویِ آینه و با چشمانِ متأسف تنها او را مقصر می شمارد وبس؟ ... خویی که ... کار دستِ انسان می دهد. خویی که خاک را برای انسان تنگ می کند. هان؟ یک هم چو خویی وجود ندارد؟ خویی که تن آسا نباشد و نگذارد اجاره نشینِ تن هم به چنین چیزی مبتلا باشد؟ ... خویی که به معجزه باور دارد. خویی که -شاید- بیش از هر خویِ دیگر به "خدا" اعتقاد دارد. و خویی که تنها تمنای ش از اوست. خویی که نبود را به بودِ دست و پا شکسته ترجیح می دهد؟ ... و خویی که هر چند مبارز است، اما گاهی "ناامید" می شود. ...

نمی دانم، ... از این خوی ها این روزها،  کم روی دیده ام که نمایان کند. فعلاً -علی القاعده- به همان خویِ ضعیفه بسنده می کنم! همین. 

۹۲/۱۱/۲۹ موافقین ۰ مخالفین ۰
سجاد پورخسروانی

خویِ ضعیفه

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی